Friday, May 1, 2009

گزارش کتابخوانی -دو

و اما این امتحان فرانسه کذایی ظاهرا همه انرژی فکری من رو برای مدتی گرفته بود طوری که نمی تونستم به هیچ کتابی دست بزنم. آخه برای آماده شدن برای این امتحان به مدت یک ماه آزگار روزی شصت ساعت (غلو شده معادل یک روز مفید کاری)کتابهای فرانسم از دستم زمین گذاشته نمیشدند! این بود که کتابهایی رو که از کتابخانه گرفته بودم یا دسته دسته میبردم نخونده پس میدادم یا اونهایی که نخوندنشون عذاب وجدان میاورد رو مثل قاب عکس کسی که باهاش قهر کردی و فعلا نمی خوای ببینیش ، قایم می کردم زیر کاغذها یا لباسهام و کتابهای دیگر و سعی می کردم نگاهم بهشون نیافته. جوری شده بود که من که در حساب کتابخونم همیشه یک هجده تا بیستایی کتاب بود حالا رسیده بود به دو سه تا کتاب! خلاصه سرتون رو درد نیارم! حالا انگار کم کم دارم راه میافتم و بر میگردم رو همون غلتک بخون بخونی که بودم. گرچه هنوز یه کم گیج میزنم. اما فعلا از این بازگشت به حالت نرمال خودم راضی هستم.
اما در این مدت به این فکر می کردم منکه علایق گسترده ای دارم و در مورد خیلی از موضوعات دوست دارم بیشتر بدونم از کجا باید شروع کنم. اول فکر کردم باید ببینم چه موضوعی دونستنش برام مهمتره و از اون شروع کنم. یعنی موضوعات مورد علاقم رو دسته بندی کنم. بعد دیدم که کار سختیه و انگار یه جورایی نمی تونم دونستن هیچ موضوعی رو قربانی موضوع دیگری کنم. خلاصه به این نتیجه رسیدم که بسته به حال و هوام و مسایلی که برام در زندگی پیش میان کتابهای مناسب رو از لیست کتابهایی که می خوام بخونم دستچین کنم و بخونم.
و اما من الان چی میخونم؟
یکی کتاب اصول یادگیری و آموزش زبان هست Principles of Language Learning and Teaching (5th Edition)که قبلها در دانشگاه و دوره آموزش زبان آموزی کتاب درسیم بوده اما همیشه میدونستم که کتاب مهم و مرجعی هست که در مورد خیلی از تئوریهای آموزش زبان و روشهای آموزشی عمده و کار آمد، مطلب داره. جدیدا هم که چاپ پنجمش با تعدیل و زبان روان و افزودن جدیدترین این تئوریها به دستم رسیده و حتما باید بخونمش و گزارش خوندنش و هرچه سوال و فکر به ذهنم میرسه رو در وبلاگ نوشته های تخصصیم ثبت کنم. جالب این که راست کارم هست برای این کتابی که رویای نوشتنشو دارم. آخه در آخر هر بخش خواننده رو رجوع میده به غور و تفکر درروشی که خواننده برای یادگیری زبان به کار میبرده و این چیزیه که من بخش عمده کتابم رو بر اساسش می نویسم: تجربه شخصی در یادگیری زبانهای مختلف. خلاصه که افکارم رو نظم میده و به صورت منظم و پله پله من رو به هدفم نزدیک میکنه.
دیگر این کتاب آقای مجد هست The Ayatollah Begs to Differ: The Paradox of Modern Iranکه خیلی وقته رزرو کردم و تازه به دستم رسیده و هم در مورد ایران از منظری دیگر اطلاعات پیدا می کنم و هم اینکه ساختار روایی و قصه گونه وفضای ژورنالیستیش کمی به مغز فرانسه زده ام استراحت میده! این کتاب فرقش با دیگر کتابها از این دست در این هست که اولا نویسنده موقعیت و سابقه خاص و منحصر به فرد خودش رو داره و دیگر اینکه بیشتر از منظر مذهبی و کاویدن نمودش در فرهنگ مردم ایران در هر قشری ، قلم زده. آقای مجد به دلیل سابقه خانوادگی و آمدن از یک گذشته مذهبی و همینطور سابقه کار با مقامات ایرانی و سابقه روزنامه نگاری در خارج ایران ، کتابی رو ارائه داده که قابل لمس و باور هست و از خوندنش لذت میبرم.
بر عکس آخرین کتابی که درباره ایران می خواندمThe Soul of Iran: A Nation's Journey to Freedom. با اینکه مطمئن نیستم آیا این سندرم فرانسه بود یا واقعا کتاب کششی برایم نداشت که نتوانستم با وجود علاقه زیاد به دانستن در مورد فرهنگ ایرانی آن را تمام کنم. الان که فکر می کنم به نظرم میاید که نویسنده این کتاب تنها در جو همه گیر در مورد ایران نویسی قرار گرفته بو د و با اینکه در امریکا کار روزنامه نگاری می کند اما نتوانسته بود از کتابی که تنها از یک سفر به ایران الهام گرفته بود نوشته دندانگیری در بیاورد.صفحه ها به جزییات بی اهمیتی پرداخته بود که فکر نمی کنم حتی خارجیهایی که کتاب را می خوانند از آن استفاده ای ببرند. خلاصه اینکه انگار کلا سبک نوشتاری این آقا و موضوعاتی که در کتابش مطرح کرده بود برای من جذابیت و تازگی نداشت.
آخرینش هم این کتاب گفتاریست I Need Your Love - Is That True?: How to Stop Seeking Love, Approval, and Appreciation and Start Finding Them Insteadکه به طور اتفاقی در کتابخانه با برخورد به قفسه های کتابهای گفتاری که برای جلب توجه در وسط سالن کتابخانه گذاشته بودنشون،دیدمش و فکر کردم باید جالب باشد و کنجکاو شدم ببینم آیا این غربیها حرفی برای گفتن دارند که من ندانم و یاد بگیرم یا نه.
اما کتابهای گفتاری را کلا گزینه مناسبی میدانم برای امثال خودم که وقت خواندن نداریم یا به دلیل مشغله کاری یا به دلیل زیاد بودن کتابهایی که قصد خواندنشان را داریم. در کتاب فروشی بزرگ اینجا به اسم چپترز هم متوجه شدم که بخش قابل توجهی رو به این گونه کتابها اختصاص دادند و پیشبینی می کنم در آینده نزدیک این بخش گسترده بشه به دلیل کاربردی که داره در صرفه جویی در زمان و اینکه میشه در موقعیتهای بیشتری نسبت به کتاب کاغذی از آن استفاده کرد: مثلا موقع دوش گرفتن و یا موقع آماده شدن برای خواب با چراغهای خاموش!
باز داشت یادم میرفت در راستای سندرم فرانسه که فعلا از سرم گذشته یکی دوتا کتاب فرانسم گرفتم L'Africainکه کمی بی رغبتتر از کتابهای بالا اما همچنان هلک هلک کنان می خوانمشان تا چه افتد و چه در نظر آید. الان که اومدم لینکشون رو بذارم اینجا متوجه شدم که اون یکی رو تو همون کتابهای سندرم زده نصفه خونده پسش دادم. شاید بعدا دوباره بگیرم و بخونمش.

مجله هم گرفته ام خروار خروار که شاید در یک گزارش جداگانه در موردشان بنویسم. فقط بگم که مجله های مورد علاقه من نیویورکر، تایم، نیوزویک، روز زن* و گزارش نویسنده**هستند که این آخری رو تازه پیداش کردم و از سیر تا پیاز حرفه نویسندگی رو برای کسایی که می خوان نویسندگی کنن یا کتاب بنویسن به روز و شیوا بیان می کنه.
اینم از این، به امید محو کامل سندرم خستگی بعد از امتحان فرانسه.

* Woman's day
** Writer's Digest